سازندگان در امتداد شهر آن قدر مخاطب ایرانی را سطح پایین فرض کرده بودند که با استفاده ابزاری از بازیگران و نابازیگران گاه خوش چهره و استفاده از نمادها و عناصر خاص خواسته اند خیل مخاطبان را به سالن سینما بکشانند و به فروش چشمگیری هم دست پیدا کنند، غافل از آن که به دلیل افزایش سطح بینش و آگاهی عمومی، مخاطبان عام طی ماه های اخیر دیگر به این گونه فیلم ها هیچ اهمیتی نمی دهند و ذائقه شان به سمت و سوی فیلم های اجتماعی و سیاسی گرایش پیدا کرده است. فروش فیلم های همین امسال سینمای ایران فی الواقع این گفتار را تایید می کند. علی عطشانی علیرغم تمامی جنجال های رسانه ای که بر سر اولین فیلم اش دموکراسی تو روز روشن نیز به پا شد، هیچ گاه نتوانست کارگردان موفقی باشد و فیلم جدید اش پسرفتی چشمگیر برای وی به شمار می آید. ********** فیلمنامه در امتداد شهر یکی از گنگ ترین و بی محتوا ترین فیلمنامه های تاریخ سینمای ایران است، فیلمنامه این فیلم به قدری سردستی و بدور از هرگونه تفکر و تعمق به نگارش درآمده که در نوع خود بی نظیر است. فیلمنامه نویس در امتداد شهر سعی بر آن داشته تا با ربط دادن چندین داستان کوتاه به یکدیگر و اتصال کاراکترهای هر کدام از این داستانک ها به هم فیلمنامه ای شخصیت محور را به نگارش درآورد که این شخصیت ها راوی حوادث فیلم شوند که این مهم هرگز در آن اتفاق نیفتاده است. داستان فیلم بسیار بی هدف به پیش می رود و در نهایت هیچ یک از مخاطبان حتی یک خلاصه داستان یک جمله ای هم نمی توانند برای فیلم تعریف کنند. تکلیف فیلم با داستان اش به هیچ عنوان روشن نیست و فیلمنامه نویس به جای آن که فضا سازی و شخصیت پردازی ها را بر اساس داستان پیش ببرد به طور عجیب و غیر منتظره ای داستان فیلم را بر اساس شخصیت های مجهول الهویه و فضای عجیب فیلم به پیش می راند. فیلمنامه در امتداد شهر از کوچکترین اصول اولیه فیلمنامه نویسی بی بهره مانده است، که یکی از آن ها عدم شخصیت پردازی مناسب و اصولی است. شخصیت های فراوان و سرگردان زیادی در این فیلم به چشم می خورند که برخی از آنان میان شخصیت و تیپ دست و پا می زنند و فرم روایی درستی ندارند. روایت فیلم هم پر از گنگی و لکنت است. فیلمنامه نه روایت خطی دارد نه موازی. فیلمنامه معجونی است شوکه کننده از فیلمنامه نویسی که شانس به وی روی آورده تا بتواند معجونش را به حراج بگذارد! در کل این که فیلمنامه در امتداد شهر به دلیل عدم شخصیت پردازی درست برای کاراکترها، ضعف در طراحی اولیه سوژه، ضعف در ربط دادن منطقی شخصیت های با یکدیگر ، سرگردانی دراماتیک میان دو همسر علی و غیره فیلمنامه ای شده اعجاب آور و خنده دار! همچنین انتخاب عنوان فیلم هم جای بسی درنگ و تامل دارد. به خوبی مشهود و واضح است که دست اندرکاران فیلم به این دلیل نام این فیلم را در امتداد شهر گذاشته اند که مشابهتی با فیلم در امتداد شب داشته باشد. از قضای روزگار داستان هر دو فیلم هم تا حدودی با هم مشابهت دارد! در فیلم در امتداد شب داستان زندگی گوگوش خواننده و بازیگر ایرانی روایت می شود و در این فیلم داستان زندگی محمدرضا گلزار! گویا تهیه کننده محترم فیلم با خود اندیشیده که با این ترفند می تواند مخاطبان عام را به سینما بکشاند و به همین دلیل بر روی نظر فیلمنامه نویس و کارگردان اعمال نفوذ کرده و نام فیلم را از شش نفر زیر باران به در امتداد شهر تغییر داده است! یکی دیگر از نکات بحث برانگیز فیلم در امتداد شهر کارگردانی بسیار ضعیف علی عطشانی و ساختار آشفته و سردستی آن است. بازی ضعیف بازیگران، میزانسن های آشفته و دکوپاژ های عجیب فیلم باعث می شود انگشت حیرت به دهان بگریم و از خود سوال کنیم که آیا کارگردان دموکراسی تو روز روشن این فیلم را ساخته است؟ اصولاً فیلم در امتداد شهر پر است از ایرادهای آشکار و نهان اما یکی دیگر از ایرادات اساسی فیلم تدوین فوق العاده ضعیف این فیلم است، تدوینگر فیلم به عنوان کارگردان دوم فیلم بسیار سرسری از کنار آن گذشته است. بازی بازیگران فیلم در امتداد شهر بسیار بد است و هیچ یک از بازیگران آن در حد و اندازه خود در این فیلم ظاهر نشده اند. البته در این میان تکلیف افرادی مثل آناهیتا نعمتی و محمدرضا گلزار که به خودی خود مشخص است و هیچ کس توقعی از این بازیگر نماها که فقط برای نمایش اندام و آرایش تازه مو و چهره خویش به سینما راه پیدا کرده اند ندارد، اما در این میانه بازیگران توانایی همچون گوهر خیراندیش و آتیلا پسیانی هم در این فیلم هیچ حرفی برای گفتن ندارند. آتیلا پسیانی یکی از بدترین نقش آفرینی های خود را در این فیلم انجام داده است و گوهر خیراندیش نیز که در این فیلم نقشی متفاوت با سایر نقش آفرینی های قبلی اش را تجربه کرده است به دلیل ناکارآمدی کارگردان فیلم و عدم شخصیت پردازی مناسب در فیلمنامه نتوانسته آن گونه که باید از عهده ایفای نقش یک راننده تاکسی بربیاید. محمدرضا گلزار هم که با بازی در این فیلم به همگان ثابت کرد که دیگر دوره اش رو به اتمام است و دوران این ستاره در حال افول می باشد، گلزار به همراه زوج خود امین حیایی نه تنها نتوانست باعث فروش فیلم شیش و بش شود که حتی نتوانست در میان خیل عظیم بازیگران مطرح سینمای ایران فروش در امتداد شهر را تضمین نماید. طراحی چهره پردازی فیلم در امتداد شهر نیز ایرادات آشکار و اساسی دارد، معلوم نیست چهره پرداز این فیلم چه برداشتی از شخصیت های فیلمنامه داشته است که چنین چهره پردازی سنگین و عجیبی را برای بازیگران آن در نظر گرفته است، گویا چهره پرداز بعد از خواندن فیلمنامه آشفته فیلم به این باور رسیده است که شخصیت های آن از یک سیاره دیگر به زمین آمده اند که برای تمامی بازیگران مرد فیلم رژ لب های بسیار تند و بد رنگ و برای تمامی بازیگران زن فیلم آرایش های بسیار غلیظ و مانکن گونه را طراحی نموده است. در امتداد شهر فیلمی است که به شدت به شعور مخاطبان خود توهین می کند. این فیلم حتی برای گذران وقت هم ارزش دیدن ندارد، در امتداد شهر کثیف ترین فیلم سینمای بدنه به شمار می آید که هیچ نکته خوب و قابل تاملی در آن به چشم نمی خورد، این فیلم چه از لحاظ داستانی و دراماتیک و چه از حیث فنی و تکنیکی هیچ حرفی برای گفتن ندارد و تنها آلبومی است از چهره های مشهور و مطرح روز سینما، تلویزیون، تئاتر، رادیو و موسیقی ایران، که اصولاً هر مخاطبی به جای رفتن به سینما به یک جستجوی کوچک در اینترنت و یا نشریات می تواند عکس های بیشتری از این چهره ها را بیابد. رضا منتظری
فیلم هنرمندانه ی هنرمند شاهکار صامت و کلاسیک سینمای پرو صدا و مدرن امروزی است. فیلمی که تمامی قواعد فیلم های هالیوودی را زیر پا می گذارد و ثابت می کند برای کشاندن مخاطب به سینما و سرگرم کردن آنها به عینک سه بعدی و بودجه ی بالای 200میلیون دلار نیاز ندارید. فیلمی سالم و درجه یک که داستان شگفت انگیزش را با به صورت بی صدا بیان می کند. داستان فیلم هنرمند در دهه ی 20 می گذرد (1927) هنگامی که فردی به اسم جرج والنتین (ژان دوژاردین) سوپر استار و آرتیست درجه ی یک زمان خودش است. [تشابه نام او با رودولف والنتینو بت سینمای صامت هوشمندانه است.] او طرفداران و مخاطبان زیادی دارد و چهره اش دقیقاً شبیه به سوپر استار های آن زمان است؛ موهای براق، دندان های درخشان، خنده های جذاب و سبیل باریک! او بسیار مغرور و خودشیفته است و دائماً در حال شرکت در مراسم فرش قرمز و ... می باشد؛ به مردم امضا می دهد و عکس می گیرد. والنتین همسری به نام پنه لوپه انمیلر دارد که زیاد مورد پسندش نیست! کم کم سروکله ی دختر بانمکی به نام پپی میلر (برنیس پژو) پیدا می شود که بازیگر بسیار با استعدادی است و جرج به او کمک می کند و درس هایی به او می دهد. اما کم کم دوران سینمای صامت که والنتین قهرمان یکه تاز آن بود رو به پایان می گذارد و مردم و تهیه کنندگان کم کم به سمت سینمای ناطق می روند. جرج حاضر نیست خودش را با شرایط وفق دهد و در فیلم های ناطق بازی کند. او دوست دارد کار خودش را که بازیگری در فیلم های صامت است را انجام دهد، در این حال روز به روز به محبوبیت پپی میلر (دختر دست پرورده ی او) افزوده می شود و... فیلم هنرمند یک ضیافت باشکوه برای عشاق سینمای کلاسیک و صامت است. شک نکنید که پس از تماشای این فیلم ترغیب خواهید شد سری به آرشیو دی وی دی خود یا دوستانتان بزنید و چند فیلم از دوران سینمای صامت را نگاه کنید! هنرمند چنان بازسازی درخشانی از فیلم های سیاه سفید انجام داده است (از سبک فیلمبرداری بگیرید تا گریم بازیگران و ...) که گویی محصول دوران طلایی سینمای صامت است. هنرمند یک بازسازی وفادارانه و بی نقص از سینمای صامت است. در یکی از صحنه های به اصطلاح اسکاری فیلم، جرج را در یکی از سکانس های فیلم اش می بینیم که در زندان ویلیان شکنجه می شود و فریاد می زند: «من نمی خوام حرف بزنم. من یک کلمه هم نمی خوام حرف بزنم» در واقع او در سراسر فیلم اصلاً حرف نمی زند چون فیلم صامت است و این جمله ها روی یک برگه میان نویس (مانند فیلم های چارلی چاپلین) نمایش داده می شود. من اعتقاد دارم تمام فیلم را می شود در همین یک سکانس خلاصه کرد. و فکر می کنم از این صحنه های اسکاری و خارق العاده به قدری در فیلم هست که از همین حالا این فیلم بخت اصلی و اول جایزه ی اسکار بهترین فیلم سال محسوب می شود. هنرمند البته فقط مختص عشاق کلاسیک نیست، بلکه برای هر بیننده ای در هر سنی که می خواهد بداند چه شد که سینما ناطق شد هدیه ای پاک و گرانبها است. از این لحاظ پاک می گویم که این فیلم کمدی/موزیکال است، ولی به هیچ وجه از صحنه های زننده ی فیلم های این روز های هالیوود که طنزشان در شوخی های فیزیکی یا گفتگوهای رکیک خلاصه شده است در آن خبری نیست. فیلمبرداری فیلم هنرمند که به عهده ی گولامه شیفمن است کاملاً در حال و هوای دوران فیلم های صامت است. فیلمبرداری که به نظر می رسد وسواس زیادی برای آن به خرج رفته تا کاملاً مانند فیلم های کلاسیک جلوه کند. مخصوصاً نورپردازی و قاب هایی که از حرکات و مخصوصاً چهر ه ی بازیگران گرفته شده کپی برابر اصل فیلم های صامت و کلاسیک است. فیلم هنرمند برخلاف اظهار نظر کارگردان اش که گفته بود فیلم اش فیلمی هنری و پیچیده نیست، هم هنری و هم پیچیده است. مگر می شود کشف زوایای پنهان شخصیت های فیلم و تحولی که سینما بر شخصیت شان می گذارد پیچیده نباشد؟ البته اگر بخواهید کرکره ی مغزتان را پایین بکشید و همینطوری هم به تماشای فیلم بنشینید باز هم کلی اتفاق جالب در فیلم رخ می دهد. کمتر فیلمی را دیده ام که هم برای مخاطب عام جذابیت داشته باشد و هم مخاطبان سرسخت و خاص را راضی کند. ولی فیلم هنرمندانه ی هنرمند هر دو گروه را راضی می کند. برای فیلم هایی مثل هنرمند که پر از حرف هستند، سکوت تجربه ی شگفت انگیزی است! |
About![]()
اخبار
اسفند 1400 مهر 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 تير 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 AuthorsLinks
ردیاب ماشین
SpecificLinkDump
سینمافا |