گفتگو با علیرضا امینی و سید جمال ساداتیان درباره فیلم هفت دقیقه تا پاییز در آستانه اکران فیلم هفت دقیقه تا پاییز، گفتگوی جالب توجهی با علیرضا امینی کارگردان این فیلم، و سید جمال ساداتیان تهیه کننده آن در ایسنا انجام شد که حاوی نکات جالب توجهی به نظر می رسید. امینی به عنوان یک کارگردان تجربه گرا و ساداتیان در مقام یک تهیه کننده معتبر درباره ابعاد جالب توجهی از فیلم هفت دقیقه تا پاییز و همچنین سینمای ایران صحبت کرده اند که توجه شما را به آن جلب می کنیم: امینی: هفت دقیقه تا پاییز با ساختههای قبلیام هیچ تفاوتی ندارد علیرضا امینی: هفت دقیقه تا پاییز در تداوم سینمای قبلی من ساخته شده و هیچ تفاوتی با فیلمهای قبلیام ندارد. نگاه من در سینمای اجتماعی به همین شكل است اما فیلمهای قبلی من خارج از شهر بود و این فیلم در درون شهر ساخته شده است، نگاه من به سینمای شهری اینگونه است و اگر اكنون هم بخواهم از شهر خارج شوم دوباره فیلمهایم به دانههای ریز برف و یا استشهادی برای خدا شبیه میشوند. وی درباره به كارگرفتن بازیگران چهره در این فیلم و تفاوت هفت دقیقه تا پاییز با ساختههای قبلیاش گفت: به غیر از نامههای باد تمام فیلمهای من با كمك بازیگران ساخته شده است. البته ممكن است كه عدهای از این بازیگران چهرههای شناختهشدهای نداشته باشند، اما به هرحال همه آنها یا بازیگران سینما و تئاتر بودهاند و یا افرادی هستند كه در آموزشگاههای بازیگری و تئاتر تجربیات متعدد داشتهاند. امینی ادامه داد: از نظر سبك هم برای من این فیلم با فیلمهای دیگرم فرقی ندارد و حتی اگر از نظر ساختار هم هفت دقیقه تا پاییز را در نظر بگیریم، میبینیم كه مانند فیلمهای قبلیام از ساختاری تجربی بهره میگیرد. فیلمهای بعدیام هم در تداوم همین نگاه خواهد بود این كارگردان همچنین به شیوهی روایی فیلم اخیرش اشاره و عنوان كرد: در این فیلم در نوع روایت هم نوعی تجربهگرایی صورت گرفته است. اگرچه هفت دقیقه تا پاییز فیلمی ملودرام محسوب میشود اما حداقل از نظر موضوع و فرم دراین فیلم تجربیات مختلفی صورت گرفته است. در هر صورت این فیلم محصول نگاه من به اجتماع است و ساختههای بعدی من هم در تداوم همین نگاه خواهد بود. البته هفت دقیقه تا پاییز داستانی خاصتر دارد. با وجودی كه در كل نسبت به موضوعات مختلف نگاهی رئالیستی دارم اما در سینما ترجیحام بر این است كه داستانهای خاص را مورد استفاده قرار دهم. قطعا حضور این بازیگران در اكران فیلم تاثیر به سزایی دارد كارگردان هفت دقیقه تا پاییز در ادامهی گفتوگو، درباره تاثیر حضور بازیگران چهره در اكران این فیلم توضیح داد: قطعا حضور این بازیگران در اكران فیلم تاثیر به سزایی دارد اما اینكه كارگردانی بخواهد صرفا فیلمی با حضور بازیگران بسازد كار دشواری نیست و نمونههای متعددی داشتهایم كه حتی یك كارگردان فیلم اولی با هزینه كردن مبالغ بالا از بازیگران متعدد استفاده كرده است.اما در نهایت این فیلمها چیزی به سینمای ایران اضافه نكردهاند. امینی دربارهی چگونگی اعتماد بازیگران به كارگردانی كه معمولا فیلمهای او فیلمنامهی مشخصی ندارد گفت: من در شش یا هفت فیلم از نظر ساختاری تجربیات متعدد انجام دادهام تا امروز به نگاه خود نزدیك شدهام. هنوز هم به این نگاه نرسیدهام و تنها به آن نزدیك شدهام و آثارم به گونهای شده كه اگر شما آنها را ببینید از نظر فرم و محتوا میتوانید بگوییم كه این سینمای علیرضا امینی است. رسیدن به این مرحله قطعا به زمان و تجربه نیاز داشت و من در فیلمهای قبلیام این تجربه را اندوختهام تا امروز به جایی رسیدهام كه دیگر بازیگران و تهیهكنندگان به من اعتماد میكنند. این فیلم راحتترین فیلم من بود وی در ادامه صحبتهایش هفت دقیقه تا پاییز را راحتترین فیلم اش دانست و گفت: اگرچه این فیلم راحتترین ساختهی من محسوب می شود، اما سوژهی آن سوژهی سختی بود كه نیاز به استفاده از بازیگران قوی داشت. امینی همچنین به بحث بهرهگیری از بازیگران در فیلمها اشاره و عنوان كرد: یك كارگردان نمیتواند بگوید كه صرفا با بازیگران چهره یا نابازیگران كار میكند و به طور طبیعی من هم هر دوی این شیوهها را امتحان كردهام. او در عین حال از سختیهای ساخت فیلم هفت دقیقه تا پاییز نیز یاد كرد و افزود:این فیلم سختیهای خود را هم داشت، اما سختیهای فیلمهای قبلی من به شرایط كار مربوط میشد اما سختی این فیلم تا حدی به استفاده از سوپراستارها و ارتباط برقراركردن با آنها برمیگشت. به هرحال هر فیلمی شرایط سخت خود را دارد، اما همانطور كه گفتم نسبت به تمام فیلمهای قبلیام، هفت دقیقه تا پاییز راحتترین كارم بود. امینی در ادامه به نگاه مثبت تهیهكننده این فیلم اشاره و عنوان كرد: تهیهكننده این فیلم، آقای ساداتیان فردی فرهنگیبود و برای مدتزمان ساخت فیلم، خیلی برای ما محدودیت قائل نمیشد. در زمینه فیلمنامه و تغییراتی كه موجب تكمیل آن میشد هم آقای ساداتیان همواره حامی ما بود و نقطهنظرات مختلفش را در این زمینه عنوان میكرد. وی درباره تغییراتی كه در فیلمنامه این فیلم به وجود آمده و اینكه به نظر میرسد، محسن طنابنده اكنون از نتیجه كار رضایت چندانی ندارد توضیح داد: این فیلمنامه دوسال پیش از سوی من به عنوان یك طرح، مطرح شد و محسن نخعی به نگارش آن پرداخت. بعدها قرار شد كه محسن طنابنده این فیلمنامه را بازنویسی كند اما از ابتدا قرار بود كه چارچوب اصلی حفظ شده و تنها بازنویسی در فیلم صورت بگیرد. در پایان كار هم علیرضا نادری به كمك طنابنده آمد، اما باز در آخرین مرحله، فیلمنامهی نوشته شده براساس طرح خود من بود و تمام عناصری كه در طرح وجود داشت در فیلمنامه مورد توجه و استفاده قرار گرفت. امینی ادامه داد:ممكن است برخی موارد به فیلمنامه اضافه شده باشد، اما این موارد به بازیگر كمك میكرد تا راحتتر و بهتر به ایفای نقش بپردازد. در كل این فیلم و تغییراتی كه در فیلمنامه آن صورت گرفت در چارچوبی خاص بود و طبیعتا هنگامی كه یك چارچوب كلی وجود داشته باشد و نظراتی درباره آن مطرح شود، نتیجهی كار بهتر میشود. او درباره شكلگیری فیلمنامه این فیلم و تأثیر بازیگران بر شكلگیری آن هم اظهار كرد: ممكن است كه در زمان ساخت فیلم برای اینكه به نتیجه مطلوب برسیم برروی فیلمنامه بحثهایی داشتیم، اما نتیجه كار چیزی بود كه همه ما راضی بودیم و دراجرای آن مشكلی وجود نداشت. برای جشنوارههای خارجی هم پایانبندی به همان شكل قبلی خواهد بود. كارگردان هفت دقیقه تا پاییز درباره پایانبندی این فیلم و تغییركردن آن برای اكران عمومی گفت: پایانبندی این فیلم تنها برای اكران عمومی عوض شده است و حتی برای جشنوارههای خارجی هم پایانبندی به همان شكل قبلی خواهد بود. وی درباره دلایل تغییر این پایانبندی تصریح كرد: به شخصه هنوز تأكید دارم كه پایانبندی اولیه درستتر بوده است، چراكه به عنوان كارگردان ترجیح میدهم تماشاگر با احساساتش از سالن خارج نشود. من فیلم احساساتی نساختهام و از ابتدا در پی تأثیرگذاری بودهام و دوست داشتم كه تماشاگر هنگامی كه از سالن خارج میشود روی یك سكانس فیلم به فكر بپردازد. به هرحال اكنون اینگونه تصمیمگیری شده و جمعبندی نظرات بر این شد كه برای اكران عمومی پایانبندی فیلم تغییر كند. علیرضا امینی كه فیلمهایی همچون استشهادی برای خدا و دانههای ریز برف را ساخته است، درپاسخ به اینكه در ادامهی مسیر فیلمسازی اش فیلمهایی برای اكران بسازد یا اینكه ترجیح میدهد به سبك فیلمهای قبلیاش مسیر خود را ادامه دهد، اظهار كرد: من سبك نگاه خودم را دنبال میكنم ودر این میان تنها بازیگران فیلمهایم عوض میشوند. لذا شاید افرادی كه در آینده میآیند، انگیزهای شوند كه فیلم من بیشتر دیده شود. این كارگردان با اشاره به فیلم هفت دقیقه تا پاییز و حضور هنرمندانی همچون هدیه تهرانی و حامد بهداد گفت:اكنون اكران این فیلم به این شكل، حاصل حضور بازیگران این فیلم است، اما من هیچگاه فیلم طنز و سخیف نساختهام كه بخواهم فروش كنم و اكران خوب داشته باشم. علیرضا امینی همچنین گفت:ما این فیلم را به جشنوارههای خارجی مختلف خواهیم فرستاد و به نظر میرسد كه این فیلم در سطح داخلی هم فروش خوبی داشته باشد. اما اكنون كمتر پیش میآید كه فیلمی در داخل و خارج مورد استقبال قرار گیرد واز معدود نمونههایی كه در هردوی این زمینهها موفقیت داشت، میتوان به درباره الی... اشاره كرد. به هرحال اگر ما در این زمینه حتی یك نمونه داشته باشیم، برای تهیهكنندگان و كارگردانان به عنوان الگو مدنظر قرار خواهد گرفت. بازار كن برای سینمای ایران تنها یك شوخی تلقی میشود كارگردان هفت دقیقه تا پاییز در بخش دیگری از این گفتوگو درباره علت عدم حضور این فیلم در بازار كن اظهار كرد: به نظر من بازار كن تنها یك شوخی است و به هیچ دردی نمیخورد. آنهایی كه به این جشنواره رفتهاند، ترجیح میدهند كه فیلمهای بخش مسابقه را بببیند، اما با این وجود كارگردان و تهیهكننده برای حضور فیلمهایشان در این جشنواره ناچارند كه هزینهای را هم بپردازند و در نهایت نتیجهای هم نگیرند. به نظر من با این بازارها سینمای ایران جهانی نمیشود و تنها وقت و انرژی و سرمایه ما تلف میشود و دركل میتوان گفت كه بازار كن برای سینمای ایران تنها یك شوخی تلقی میشود. آیا تاكنون فیلمهایی كه در این بازار به نمایش درآمدهاند هیچ دستاوردی داشتهاند؟ امیدوارم كه هرچه زودتر درهای سینمای ابتذال بسته شود امینی در ادامه این گفتوگو درباره نقطه نظرش پیرامون سینمای اجتماعی عنوان كرد: سینمای اجتماعی در تمام دنیا به معنی سینمایی انتقادی است. البته طنز هم وظیفهی انتقاد دارد اما به شخصه طنز به شكل ابتذال را به هیچ عنوان قبول ندارم و امیدوارم كه هرچه زودتر درهای این نوع سینما بسته شود. البته به هیچ عنوان مخالف سینمای تفریح نیستم، اما در كل براین باورم كه سینمایی كه به كپیبرداری از فیلمهای قبل از انقلاب و یا هالیوود میپردازد و آنها را بهروز میكند مروج نوعی ابتذال است و هنگامی كه این فیلمها به پرده سینما راه مییابند من به عنوان یك كارگردان خجالت میكشم كه بگویم من هم فیلمساز هستم. وی معتقد است:اكنون همه به دنبال مقصر این مسأله میگردند، اما مقصر این موضوع هیچ كسی به غیر از وزارت ارشاد كه پروانه ساخت این فیلمها را داده و بعد آنها را به اكران درمیآورد، نیست. وزارت ارشاد این فیلمها را تا مرحله اكران حمایت میكند و زمانی كه این فیلمها برروی پرده سینما میروند از سینمای ابتذال صحبت میكنند، درحالی كه باید مدتها قبل و از زمان صدور پروانه ساخت جلوی این فیلمها گرفته شود. كارگردان فیلمهای اكران نشدهای مانند دانههای زیر برف، چشمهایت را ببند و شلیك كن و ... در بخش دیگری از این گفتوگو درباره وضعیت اكران این فیلمها خاطرنشان كرد: میتوان این فیلمها را هم به شكل اكران فرهنگی به نمایش درآورد، اما شرایط این نوع اكران به گونهای است كه به دردسرش نمیارزد و من ترجیح میدهم به جای اینكه برای پوستر و پیداكردن سالن برای این فیلمها زمان بگذارم آنها را وارد موسسه رسانههای تصویری كنم. وی در ادامه در ارزیابی طرح اكران فیلمهای فرهنگی اظهاركرد: طرح اكران فیلمهای فرهنگی شروع خوبی بود، اما مانند طرح آسمان باز به این طرح هم اجازه ندادند كه كمی جلوتر برود تا نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی كند. ساداتیان: برای آینده سینما لازم است كه گاه به افراد اعتماد كنیم سینما برای مردم، جزء اولویتهای دست اول و ضروری محسوب نمیشود. سیدجمال ساداتیان تهیهكننده هفت دقیقه تا پاییز درباره همكاریاش با فیلمسازان جوان و افرادی كه سبكهای متفاوتی در سینما را دنبال میكنند،گفت: عموماً شرایط جامعه ما به گونهای است كه عدهای تلاش میكنند ژانرها و یا كارهایی كه امتحانشان را پس دادهاند، تكرار كنند اما در حوزه فرهنگ باید نوآوریهایی هم وجود داشته باشد. وی اظهار كرد: سینما به لحاظ اقتصادی حرفهی گرانی است كه به راحتی نمیتوان با آن كنار آمد. اكنون برخی از تهیهكنندگان سعی دارند از ژانرهایی تبعیت كنند كه آزمایش خود را پس دادهاند. در چنین شرایطی ورود به حوزههای جدید اگرچه تا حدی ریسك محسوب میشود، اما در نهایت منجر میشود كه نسل جدید فیلمسازان كه تولیدكنندگان فردای سینما هستند وارد سینما شوند. به هرحال معمولا جوانان انگیزه بیشتری دارند و خلاقیت و نوآوری هم بیشتر در نسل جوان بروز پیدا میكند، لذا باید زمینهای فراهم شود تا این نسل به بهرهگیری از خلاقیتهای خود بپردازد. تهیهكننده فیلمهایی چون چهارشنبه سوری، شبانهروز، به رنگ ارغوان و هفت دقیقه تا پاییز در ادامه تصریح كرد: در دهه 50 هم كه تحولی جدی در سینمای ایران روی داد افرادی مانند داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی پا به عرصه گذاشته بودند. در واقع هرگاه اثری برجسته در این سینما تولید شده است، پشت آن فكر و نیروی جدیدی بوده است.ما نیروهای جوان كم نداریم و آثار برخی از این جوانان نشان میدهد كه حركتی روبه جلو دارند، البته برخی هم خود را تكرار میكنند. ساداتیان در بخش دیگری از این گفتوگو درباره نحوه اعتمادش به فیلمسازان اظهار كرد: در انتخابهایم سعی میكنم كه آثار گذشته فیلمساز را بررسی كرده و مورد توجه قرار دهم. فكر میكنم كه فیلمسازانی كه تاكنون با آنها كار كردم،حرفهایی دارند كه باید برای بیان این دغدغهها به آنها فرصت داده شود. در این میان اگر امكانات سخاوتمندانهتری در اختیار این افراد قرار بگیرد، قطعا از طرحهای آنان آثار قابل قبولتری پدید میآید. ساداتیان در ادامه گفتوگویش به فیلمهایی كه تاكنون تهیهكرده است و نوع اكران و میزان فروش آنها اشاره كرد و گفت: از میان فیلمهایی كه ساختهام یك یا دو فیلم در اكران به مشكل برخوردهاند، اما اكثر این فیلمها از اكران و فروش خوبی بهره بردهاند. به یاد دارم كه در زمان ساخت چهارشنبه سوری این شبهه وجود داشت كه به دلیل تلخی مضمون این فیلم ،احتمال دارد كه این اثر مورد استقبال قرار نگیرد، اما نمیتوان گفت كه به طور مطلق همهچیز حالت حسابشده دارد. به همین دلیل لازم است كه ما تلاش كنیم كه كار خود را به شكل درست انجام دهیم. تهیهكنندهی هفت دقیقه تا پاییز تهیهكنندگان سینما را به دو دوسته تقسیم و اظهار كرد: برخی تهیهكنندگان سینما در پی آن هستند كه تنها برخی تصاویر را سرهم كرده و فیلمی به وجود بیاورند و به واسطه آن فروش كنند. اما عدهی دیگری به فكر و ایده متكی هستند و به خاطر پیامی كه در فیلمنامه مستتر است به فعالیت میپردازند. این افراد مخاطبان خود را انتخاب میكنند و میدانند كه هر فیلمی دایره مخاطب خود را دارد. وی ادامه داد: اگر فیلمهای ما دارای پیام باشند، دیگر مخاطبان به دنبال فیلمهای سخیف نمیروند و قطعا فیلمی كه دارای هدف و پیام است مخاطب خود را پیدا كرده و مسایل مالیاش را هم حل میكند.لذا اگر بتوانیم در سینمای ایران چنین فضایی ایجاد كنیم كه فیلمها به درستی به مخاطبانشان معرفی شوند، قطعا بسیاری از مشكلات سینما حل خواهد شد. ساداتیان در عینحال عنوان كرد: ما در وهله اول باید برای یك فیلم علامتگذاری كرده و هدف خود از ساخت آن را مشخص كنیم. اگر بر این باوریم كه جامعه ما به لحاظ اجتماعی جامعهی ملتهبی است، باید به این مفاهیم بپردازیم و قطعا مخاطب این موضوعات هم جذب این فیلمها خواهند شد و به همین دلیل این آثار هم در انتقال پیام، هم در جذب مخاطب و هم در زمینه مسایل مالی موفق خواهند بود. لذا باید در پی ایجاد چنین فضایی برویم كه هر فیلمی با هر مضمونی كه دارد بتواند مخاطبان خاص خود را پیدا كند. این تهیهكننده درباره چگونگی حضور هدیه تهرانی در فیلم هفت دقیقه تا پاییز اظهار كرد: با توجه به شناختی كه از روحیات خانم تهرانی دارم، متوجه میشوم كه او دغدغه كارگردانی دارد و خود را در زمینههای مختلف ساخت فیلم صاحبنظر میداند. او مدعی است كه سینمای ما به دور تسلسل افتاده و خود را تكرار میكند. در موارد متعدد هم فضای حاشیهای برخی فیلمها و موضوع فیلم و مسایل مدیریتی ساخت او را اذیت كرده و به همین دلیل ترجیح میدهد كه خیلی در فیلمها حضور نداشته باشد. ساداتیان ادامه داد: در این فیلم قصهای نسبتا تلخ داشتیم، اما با این وجود علاوه بر عوامل فنی برای پرداخت درست آن قصه نیازمند بازیگرانی قوی بودیم و هر چه فكر كردیم به این نتیجه رسیدیم كه هدیه تهرانی یكی از بهترین گزینههایی است كه میتواند از پس نقش دربیاید. خود تهرانی هم میدانست كه در فضای هفت دقیقه تا پاییز حاشیهای وجود نخواهد داشت. لذا این فیلم ساخته شد و در نهایت دیدیم كه تماشاچیان هم با نظر ما موافق بودهاند و قبول داشتند كه آن نقش برای هدیه تهرانی بوده است. درواقع اگر فرد دیگری آن نقش را ایفا میكرد ممكن بود كه فیلم به شكل فعلی درنیاید. در هفت دقیقه تا پاییز هم با توجه به تجربه موفقی كه تهرانی پیشتر در دفتر من داشت، او را دعوت كردیم و او هم قبول كرد. البته این نقش به دلیل شرایط خاصی كه دارد نیازمند بازیگر توانایی بود و شاید فرد دیگری نمیتوانست آن را به این خوبی ایفا كند. این تهیهكننده با اشاره به اینكه فیلم علیرضا امینی سناریوی كاملی نداشت، در عین حال گفت:اما هدیه تهرانی طرح این فیلم را دوست داشت و میدانست كه قرار است جلوی دوربین علیرضا امینی رفته و با حامد بهداد و محسن طنابنده همبازی شود. از نظر فضای پشت صحنه هم نگرانی خاصی برای او وجود نداشت و همه این موارد در كنار یكدیگر موجب شد كه او این نقش را قبول كند. اكنون هم مردم و منتقدانی كه این فیلم را دیدهاند همه بر این باورند كه او در ایفای نقش در این فیلم، بسیار موفق عمل كرده است. ساداتیان درباره راهاندازی دفتر پخش «بشرا فیلم» و شرایط فعلی پخش فیلمها هم اظهار كرد: ما دفتری تازه تأسیس داریم و مدعی نیستیم كه دفتر ما ایرادی ندارد. اما آنچه مشكل كشور در این زمینه محسوب میشود به بحث وضعیت نامناسب و نامتناسب عرضه و تقاضا برمیگردد. اكنون بیش از 40 نفر در پی آن هستند كه فیلمهایشان اكران تابستانی داشته باشد. اما شاید كل ظرفیت اكران ما در این فصل به چهار یا پنج فیلم محدود شود. درواقع در این میان تنها 15 درصد افراد موفق به اكران میشوند. وی ادامه داد: متأسفانه در این زمینه نوعی فعل و انفعالات وجود دارد كه گاه شاید خیلی هم حالت اخلاقی نداشته باشند. در مسأله اكران تا حدی سینمادارها صاحب نقش هستند و در مرحله بعد خود فیلم هم نقش دارد. برخی مراودات هم در این زمینه تأثیر میگذارند و در مجموع نمیتوان گفت كه در پخش موفق تنها یك پارامتر تأثیر دارد. تهیهكننده چهارشنبهسوری افزود:البته بخشی از این مسأله هم به تماشاچی و فضای عمومی كشور برمیگردد چرا كه به هرحال سینما برای مردم، جزء اولویتهای دست اول و ضروری محسوب نمیشود. ساداتیان گفت:اكنون اگر نوع فیلمهایی كه از سال گذشته به اكران درآمدهاند را در نظر بگیریم، میبینیم كه همه آنها بین 500 میلیون تا یكمیلیارد فروش كردهاند و حتی فیلمی مانند درباره الی با وجود تمام المانهای مثبت و جوایزی كه گرفته بود و به گفته ما فروش قابل قبولی داشت، یك میلیارد و 300 میلیون تومان فروش داشت، چراكه ظرفیت سینمای ما نشان داده است كه فیلمها در دایرهای خاص فروش دارند. تجربه نشان داده است كه فروش سینماهای ما در حد مشخصی است. حال ممكن است این مبلغ 10 تا 15 درصد افزایش یا كاهش داشته باشد. اما به هرحال تجربه گویای آن است كه بخش عمدهای از فروش سینماهای ما به سینماهای مدرن و برجسته برمیگردد و بقیه سالنها شرایط خیلی مناسبی ندارند. وی یادآور شد:بیشترین فروش به رنگ ارغوان نیز به همین سالنهای خاص مربوط میشود. تجربه نشان میدهد كه اگر ما فیلم و سالن خوب داشته باشیم، تماشاگران هم به تماشای فیلمها مینشینند. اما اكنون در این زمینه با نوعی نقص و مشكل مواجه هستیم و هیچ تناسبی میان تولید و عرضه ما وجود ندارد. ساداتیان در ادامه به ارایه آماری از سالنهای كشورهای مختلف پرداخت و گفت: كشوری مثل شوروی در سال 1926 یعنی 85 سال پیش سههزار سالن نمایش داشت و در سال 1928 این تعداد به 9 هزار سالن افزایش پیدا كرده بود. در سال 1934 این كشور تعداد سالنهای خود را تا 26 هزار سالن افزایش داده بود. آمریكا هم در سال 1933، 19 هزار و اكنون 40 هزار سالن دارد اما ما در ایران تنها 270 سالن داریم كه بخش اعظمی از آنها هم شرایط مطلوبی ندارند. در بهترین شرایط شاید ما 120 تا 140 سالن داشته باشیم و در مملكتی كه سالانه 120 فیلم ساخته میشود،تعداد اینگونه سالنها هیچ تناسبی با تعداد فیلمها ندارد. وی در عینحال خاطرنشان كرد: البته بخش دیگری از این مسأله هم به شرایط عمومی جامعه و روحیات افراد برمیگردد و لازم است كه بررسیهای كارشناسانه و دقیقتری برروی این موضوع صورت بگیرد. این تهیهكننده درباره حمایتهایی كه از اكران این فیلم صورت گرفته پاسخ داد: واقعیت این است كه تاكنون حمایت خاصی از این فیلم به عمل نیامده است. اما به هرحال هفت دقیقه تا پاییز فیلم متفاوتی است كه با فیلمهای طنزی كه این روزها برروی پرده میبینیم تفاوت دارد. او ادامه داد: این فیلم در جشنواره فیلم فجر مورد توجه مردم، منتقدان و داوران قرار گرفته و طی نمایشهای خاصی كه تاكنون داشته همواره با مردم ارتباط برقرار كرده است، به همین دلیل فكر میكنم كه نمایش عمومی این فیلم تغییری در ذائقهها ایجاد كند. ساداتیان گفت:به نظر باید مخاطبان از این فیلم استقبال كنند. در هر صورت وظیفه ما بود كه چنین فیلمی را تولید كنیم و حال خوب و بد آن را مخاطبان مورد قضاوت قرار میدهند. البته یك بخشی از این مسأله هم به سینمای ملی برمیگردد كه این سینما هم تا حدی به دولت برمیگردد. اگر قرار است كه دولت مردم را تشویق كند كه به سینما بروند، باید شرایطی بابت این مسأله ایجاد كند. وی توضیح داد:بخش اول این مسأله به ایجاد سالنها برمیگردد كه نیازمند بودجهای هنگفت است و در كوتاهمدت حل نمیشود. اما اكنون كه همین سالنهای اندك را در دست داریم لازم است شرایطی فراهم كنیم كه همین سالنها پر شوند. برای پرشدن این سالنها هم لازم است كه اطلاعرسانی درستی صورت گیرد. ساداتیان در ادامه به تبلیغ فیلمها در شبكههای ماهوارهای اشاره كرد و گفت: طی سالهای گذشته شبكههایماهوارهای با قیمتی بسیار پایین به تبلیغ فیلمهای درحال اكران میپرداختند، اما دولت به هر دلیل این فضا را ممنوع اعلام كرد و تهیهكنندگان هم از این تصمیم تبعیت كردند و به ابزارهای تبلیغاتی داخل كشور رو آوردند. تبلیغات داخل كشور هم به تلویزیون و بیلبوردهای سطح شهر محدود میشود كه هر دو مورد بسیار پرهزینه هستند و هیچ تناسبی با درآمد و فروش فیلمها ندارند. تهیهكننده هفت دقیقه تا پاییز تصریح كرد:فیلمی كه ممكن است فروشی در حد یك میلیارد تومان داشته باشد برای استفاده از بیلبوردهای شهری باید همان بهایی را بپردازد كه یك محصول صنعتی كه سالانه 600 تا 700 میلیاردتومان بازدهی مالی دارد میپردازد. یعنی هیچ تناسبی در این میان وجود ندارد. باید به حداقلها راضی باشیم در ادامه علیرضا امینی درباره شرایط اكران هفت دقیقه تا پاییز هم عنوان كرد: فیلم خوب همواره مخاطبان خاص خود را دارد، اما به هرحال بحث زمان و تعداد سینما و شیوه تبلیغ هم مهم است. زمانیكه ما تعداد محدودی سینما و تعداد محدودتری گروه سینمایی داریم و در مقابل آنها حجم انبوهی از فیلمها قرار دارد باید به حداقلها راضی باشیم. اكنون ایدهآلترین شرایط این است كه ما 50 سینما در تهران و زمان اكران نوروزی را داشته باشیم. اما با اینحال ما همچنان جزو افراد خوششانس هستیم كه چنین شرایط اكرانی برای این فیلم داریم. وی از سینمایی فقط 72 ساعت به عنوان فعالیت بعدی خود نام برد وگفت: این فیلم اكنون در مرحله نگارش فیلمنامه است و بلافاصله پس از اتمام این مرحله این فیلم با تهیهكنندگی جمال ساداتیان وارد مراحل ساخت میشود. امینی این فیلم را هم دارای مضمونی اجتماعی دانست و در پایان صحبتهایش اظهار امیدواری كرد:ایكاش روند سینمایی كه فرهنگی است و در عینحال مخاطب هم دارد بیشتر مورد حمایت قرار بگیرد تا این فیلمها جایگزین فیلمهای سخیف و مبتذل شوند. عکس های گفتگو: آرش خاموشی |
About
اخبار
اسفند 1400 مهر 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 تير 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 AuthorsLinks
ردیاب ماشین
تبادل
لینک هوشمند
SpecificLinkDump
سینمافا |